كدخبر: 1259 تاريخ : 18 فوریه 2020 - 21:28
توضیح شاخصه هایی که نامزدهای انتخابات یازدهمین دوره نمایندگی مجلس حوزه انتخابیه بهار و کبودرآهنگ با آن مورد سنجش عیار سلیمانی قرار گرفتند:

انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی در حوزه بهار و کبودراهنگ از معیار جنبش مردمی عیار سلیمانی

لیست نامزدهای انتخاباتی که در طرح #عیار_سلیمانی مورد سنجش قرار گرفتند:
در این طرح 9 تن از نامزدها یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه بهار و کبودراهنگ استان همدان مورد ارزیابی قرار گرفتند. دو نفر از این نامزدها از گردونه انتخابات توسط شورای نگهبان کنار گذاشته شدند. اسامی افراد باقیمانده را در ادامه می توانید مشاهده کنید.
فتح اله توسلی
ابوالفضل دهله ای
عیسی جعفری
مجتبی فیض اللهی
رضا عسگری
جواد وطنی شجاع
وحید یادگاری سرور
جنبش مردمی محققان و روزنامه نگاران عدالت و پیشرفت#عیار_سلیمانی#گامی_بسوی_عدالت_و_پیشرفت

انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی در حوزه بهار و کبودراهنگ از معیار جنبش مردمی عیار سلیمانی

شاخص و معیار اول وجود سابقه فعالیت انقلابی و #مبارزهبافسادوبیعدالتی

این شاخص، یکی از مهمترین شاخص های طرح بود، ما سابقه هر کدام از نامزدها را در این رابطه مورد سنجش قرار میدادیم، گذشته و فعالیت های گذشته آنان را رصد میکردیم تا ببینیم آنان در هر جایگاهی که بودند در این رابطه چه فعالیت هایی در زمینه مبارزه با فساد و بی عدالتی داشته اند؟ مثلا کسی که دانشگاهی بود بررسی میکردیم که او در زمینه مبارزه با فساد اقتصادی موجود در دانشگاهها چه کرده است؟ چون این حداقل ترین کار ممکن برای این فرد بود! حداقل ترین کار ممکن این بود که او در دوران دانشجویی اش مبارزه با فساد کرده باشد و مستندات محکمی در این زمینه وجود داشته باشد‌. کسی که سابقه مبارزه با #فساد و #بیعدالتی را نداشته باشد یعنی این فرد آسیب شناسی خوبی از وضعیت موجود نخواهد داشت! او ممکن است طرح های جالبی برای اشتغال داشته باشد اما چون توان آسیب شناسی خوبی از وضع موجود ندارد طرح هایش اگر اجرایی هم شوند زود ورشکسته خواهند شد!
سابقه مبارزه با فساد و بی عدالتی کمک خواهد کرد که فرد زمین بازی را خوب بشناسد تا در مجلس زود بازی نخورد….

شاخص و معیار دوم: اشراف بر مهمترین و بزرگترین مشکلات کشور؛اشراف بر ریشه های اصلی ایجاد کننده این مشکلات

این مشکلات از جمله مشکلات اصلی کشور می توان به این موارد اشاره کرد: فساد/بی عدالتی/ اشرافیت/ ساختارها و نظامات اجتماعی ناکارآمد/عدم توجه به جمهوریت نظام در طرح ها و برنامه ها/مشکلات معیشتی گسترده/گرانی/ تورم/ و…)
مطمئنا کسی که خود را برای نمایندگی مجلس آماده می کند بایست احاطه کاملی بر مشکلات اساسی کشور داشته باشد.
آنچه که مهم تر است این است که کاندید محترم نمایندگی مجلس، علاوه بر شناخت مشکلات، ریشه های اصلی ایجاد این مشکلات را نیز شناخته باشد.
از ریشه های اصلی ایجاد این مشکلات می توان به این موارد اشاره کرد:(عدم وجود شفافیت در نهادهای مختلف نظام و در نتیجه گسترش رانت و…/ توسعه گرایی در سازمان برنامه و بودجه/الگوی ناکارآمد بودجه ریزی/تنظیم برنامه های توسعه ۵ ساله بر اساس الگوهای غیر بومی و بدون در نظر گرفتن خرده فرهنگ ها و اسلام/یکسان انگاری اقتصاد مقاومتی با الگوهای اقتصادی متعارف/ انفعال و بی برنامگی شورای عالی انقلاب فرهنگی/ سیطره تفکر دین حداقلی بر بسیاری از حوزه های علمیه/ بی توجهی و جهالت بسیاری از مسئولان به سیر تمدنی انقلاب اسلامی و الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت و …)
نماینده ای که نسبت به ریشه های ایجاد کننده مشکلات شناخت لازم را نداشته باشد قطعا نخواهد توانست برای حل مشکلات برنامه ی مناسبی را داشته باشد.
این شاخص نیز از مهمترین شاخص هایی است که می تواند عیار کاندید مد نظر را به خوبی نمایان کند که آیا او شایسته نمایندگی مجلس در این برهه حساس تاریخی هست یا خیر.شاخص

شاخص و معیار سوم:
«ارائه برنامه ای قابل دفاع برای حل ریشه ای مشکلات اساسی کشور»


حال کسی که مشکلات اساسی کشور را شناسایی و به ریشه های اصلی ایجاد کننده این مشکلات پی برده باشد می تواند برنامه ای مناسب با آینده نگری و نگاه به تاریخ ارائه کند.
کسی که خود را شایسته به گردن گرفتن مسئولیت سنگین نمایندگی می داند می بایست حتما ماهها تلاش کرده باشد و توانسته باشد با مشاوره متخصصان امور، با توجه به نقش تمدنی هر منطقه، با نگاه به تاریخ و آینده نگری برنامه ای منظم برای فعالیت خود در مجلس تدوین نماید.
نماینده ای که برنامه ای تنظیم نکرده باشد و یا برنامه ای سطحی و غیرواقع بینانه تدارک دیده باشد قطعا بایست در شایستگی او برای تصاحب این مسئولیت مهم شک کرد.

شاخص و معیار چهارم:
«درک تفاوت های بنیانی الگوی پیشرفت اسلامی-ایرانی با الگوهای توسعه غیر بومی”


مقصد حرکت انقلاب اسلامی کجاست؟ آیا هدف این است که ایران تبدیل به آمریکا، چین یا ژاپن دیگری شود؟ یا نه مقصد چیز دیگری است؟ آیا برای آمریکا شدن ایران لازم بود که خون هزاران شهید بر زمین ریخته شود؟ آیا ما می خواهیم همچون آمریکایی شویم که بر همگان ظلم میکند؟ آیا ما میخواهیم آمریکای دوم شویم و عدالت را ذبح کنیم؟ آیا ما میخواهیم تبدیل به آمریکایی شویم که ۴۰ میلیون نفر در آن زیر خط فقر هستند و تنها با کمک دولتی روزانه ۴ دلار می توانند یک عدد ساندویج بخورند تا از گرسنگی نمیرند و چیزی دیگری جز این ساندویج ندارند و عده ای دیگر میلیاردها دلار سرمایه داشته باشند؟ آیا می خواهیم همچون آمریکا سرمایه دارها بر سرنوشت ما حاکم باشند؟
آیا ما میخواهیم همچون آمریکایی شویم که بیشترین آمار طلاق و فروپاشی نهاد خانواده را در جهان دارد؟
یا نه! ما آرمان دیگری در سر داریم: ما میخواهیم به پیشرفت برسیم؛ پیشرفتی متناسب با بوم و فرهنگ ایران؛ پیشرفتی که در آن هم تکنولوژی رشد میکند هم عدالت!
پیشرفتی که عدات فدای رشد تکنولوژی نمی شود! بلکه این تکنولوژی است که خودش را با عدالت تنظیم میکند.
پیشرفتی که مبتنی بر اسلام و بوم و فرهنگ هر منطقه برنامه ریزی میکند. فرهنگ های مختلف را دوست دارد و آن ها را در برنامه ریزی ها در نظر می گیرد.
از سال ۶۸ به بعد دولت های مختلف در جمهوری اسلامی، بیشتر برنامه های اداره کشور را مبتنی بر الگوهای غیر بومی تنظیم کردند الگوهایی که بدون توجه به بوم و فرهنگ مردمان ایران صرفا از خارج از کشور به عاریه گرفته شده بودند! برنامه هایی که اجرای آن ها فرهنگ و روابط انسانی ایرانی-اسلامی را در ایران رو به نابودی می برد!
رهبر معظم انقلاب چند سال است که با صدای بلند فریاد می زند که ما «توسعه» را نمی خواهیم بلکه ما میخواهیم به «پیشرفت» برسیم؛ پیشرفتی که توامان انسانیت، آرامش و تکنولوژی و عدالت را به بار خواهد آورد و…
جای تاسف دارد که بسیاری از کاندیدهای انتخاباتی تفاوتی بین «پیشرفت» و “توسعه” قائل نبودند، که نشان از عدم پیگیری سیاست های کلی نظام توسط آن ها است. سیاست های کلی ای که الگو و معیار نمایندگان مجلس در قانون گذاری است

شاخص و معیار پنجم:
«میزان اشراف او بر برنامه ها توسعه ۵ ساله ی کشور و ایرادات وارد بر آن»


یکی از مهمترین وظایف نمایندگان مجلس شورای اسلامی بررسی، نقد و تصویب برنامه توسعه ۵ ساله کشور است که توسط سازمان برنامه و بودجه تنظیم شده و به صورت لایحه تقدیم مجلس می شود. برنامه های توسعه ۵ ساله کشور برنامه هایی هستند که در واقع برای نحوه اداره ۵ سال آینده کشور تنظیم می شوند. یعنی ۵ سال کشور بر اساس این برنامه اداره خواهد شد.
مجلس ما بعد از انقلاب ۶ برنامه توسعه ۵ ساله را بررسی و تصویب کرده است.
یک نماینده مجلس انقلابی می بایست به صورت دقیق این برنامه ها و نحوه اجرای آن ها را مورد بررسی قرار داده باشد، به ایرادات آن واقف بوده و در پی اصلاح آن بوده باشد
نامزد انتخاباتی ای که تا کنون این برنامه های توسعه ۵ ساله برایش اهمیتی نداشته است و آن ها را پیگیری نکرده است چگونه می تواند خود را در شان مقام مهم نمایندگی مجلس در سطح انقلاب اسلامی ببیند!؟
این برای ما مهم بود که این نامزد محترم انتخاباتی آیا خود برنامه های توسعه ۵ ساله را بررسی کرده است؟ آیا ایرادات اساسی آن را می شناسد؟ آیا میداند چرا این برنامه ها در بیش از ۶۰ درصد موارد به اجرا نرسیده اند؟ این آقا مشکل برنامه های توسعه ۵ ساله کشور را در اجرا میداند یا به خود برنامه ایراد وارد می کند؟

شاخص و معیار ششم
«میزان اشراف او بر مشکلات بودجه ریزی در ایران و بررسی راه حل های موجود»


از جمله مهترین وظایف نمایندگان مجلس بررسی و تصویب لایحه بودجه ارائه شده توسط دولت است که هر ساله توسط دولت تنظیم شده و به مجلس تقدیم می شود.
کاندید محترم نمایندگی مجلس بایست در رابطه با نحوه بودجه ریزی دغدغه داشته باشد و نسبت به آن و فرآیندهای آن آگاهی کاملی نداشته باشد. کاندیدی که اصلا بودجه ریزی برای او اهمیتی نداشته است چگونه می تواند ادعا کند که به فکر مردم است!!!؟ چگونه می تواند ادعا کند که او نماینده طراز انقلابی است!؟
بودجه ریزی در ایران متاسفانه بر مبنای الگوهای ناصحیحی تنظیم می شود. الگوهایی که به هیچ وجه با عدالت و پیشرفت همخوانی ندارد.
به عنوان مثال بودجه ریزی می تواند بر اساس سود اقتصادی تنظیم شود به این صورت که به هر نهادی که سود اقتصادی دارد بودجه بیشتری اختصاص یابد و نهادهایی که سود اقتصادی ندارند بودجه کمتری داشته باشند و به تبع آن خانواده که سود اقتصادی ندارد بودجه ناچیزی برای آن در نظر گرفته شود. یا بودجه ریزی می تواند بر اساس بهبود روابط انسانی(سود ارتباطی) تنظیم شود یعنی هر نهادی که روابط انسانی را بهبود ببخشد بودجه بیشتری داشته باشد و هر برنامه و نهادی که به روابط انسانی ضربه میزند بودجه ای نداشته باشد. در روایات است که بعد از ظهور آن قدر روابط انسانی گسترده شده و بهبود می یابد که همه مردم طلاها و اندوخته های خود را در میدان شهر می ریزند تا هر فرد نیازمندی بتواند اگر نیاز داشت از این طلاها و جواهرات استفاده کرده و نیازهای خود را رفع کند. پس بهبود روابط انسانی می تواند فقر را نیز ریشه کن کند و بسیاری از مشکلات این مرز و بوم را نیز رفع کند. اما نکته اینجاست که متاسفانه تا کنون بهبود روابط انسانی ، مبنای بودجه ریزی در ایران نبوده است!
حال این سوال مهم است که آقای نامزد انتخاباتی مشکل را در خود الگوی بودجه ریزی می بیند یا در اجرا؟ آیا او از الگوهای تخصیص بودجه شناخت کافی را دارد یا نه!؟

شاخص و معیار هفتم:
«میزان آگاهی او بر نقش سازمان های بین المللی( یونسکو، فائو، بانک جهانی، اف ای تی اف و …) و معاهدات بین المللی در ایجاد مشکلات اساسی در کشور»


این مهم است که کاندید محترم اشراف کاملی بر سازمان های بین المللی، نحوه اداره آن ها، فرآیندهای حاکم بر آن و نقش این سازمان ها در دیگر کشور ها داشته باشد.چرا که بخش بزرگی از وقت مجلس صرف بررسی پیوستن ایران به سازمان ها و معاهدات بین المللی می شود.
از جمله سازمان های بین المللی می توان به سازمان یونسکو اشاره کرد. این سازمان سند توسعه پایدار( ۲۰۳۰) را تدوین و تصویب کرده است و دولت های به اصطلاح در حال توسعه را دعوت به اجرای این سند کرده است تا آن ها نیز به توسعه دست پیدا کنند.
سند ۲۰۳۰ برای همه نهادهای کشور از آموزش و پرورش گرفته تا نهادهای اقتصادی و کشاورزی و صنعتی برنامه
داده است.کشوری که برای اجرای این سند به یونسکو تعهد دهد حتما می بایست این سند را به اجرا بگذارد و گرنه دچار جریمه های سنگینی خواهد شد.
اما نکته اینجاست که چه اصول و الگوهایی مبنای تنظیم این سند بوده است؟ برای روشن تر شدن قضیه یک مثال میزنیم: دانشمندی به نام آمارتیاسن یکی از نظریه پردازان اصلی توسعه است او برای آخرین نظریه توسعه ای اش جایزه نوبل را دریافت کرده است. او «توسعه» را مساوی «آزادی» می داند و «آزادی» را نیز در «میزان حق انتخاب افراد» می داند. یعنی هرچه آزادی در جامعه ای بیشتر باشد آن جامعه توسعه یافته تر است و هر چه آزادی کمتر باشد جامعه توسعه نیافته تر. به بیان دیگر هر چه در جامعه ای حق آزادی در انتخاب بیشتر باشد آن جامعه به توسعه یافتگی نزدیک تر است و بالعکس.
این بحث زیبا به نظر میرسد اما نکته اینجاست که ببینیم در عمل این نظریه به چه چیزهایی منجر خواهد شد؟
طبق نظریه آمارتیاسن، هر جامعه ای که «حق آزادی در انتخاب» در آن کمرنگ باشد آن جامعه فقیر و توسعه نیافته است. هر نهادی که منجر به کاهش حق آزادی در انتخاب شود آن نهاد منجر به افزایش فقر شده و ضد توسعه است و باید با آن مقابله شود.
خب حال نکته اینجاست: آیا خانواده حق انتخاب افراد را محدود می کند یا افزایش میدهد؟ خب بدیهی است که خانواده حق انتخاب آدمی را محدود می کند. بعنوان مثال حق انتخاب زن در خانواده محدود می شود چون با تشکیل خانواده، دیگر زن نمی تواند با مردان دیگری ارتباط صمیمانه داشته باشد و مجبور است که به یک مرد اکتفا کند! دقت کنید خانواده در نظریه آمارتیاسن می شود ضد توسعه و منجر به ایجاد فقر! پس افزایش بودجه جهت تقویت نهاد خانواده منجر به افزایش فقر در جامعه شده و درنتیجه شما از طرف سازمان یونسکو جریمه خواهید شد!
خب از یک نماینده مجلس انتظار می رود سازمان ها و نهادهای بین المللی را دقیقا بررسی کند تا گول ظاهر خوش خیلی از معاهدات آن ها را نخورد و…

شاخص و معیار هشتم:
«میزان آگاهی او بر نقش مردم و جمهوریت نظام در اداره امور کشور»


جمهوریت یکی از اصطلاحات کلیدی مد نظر امام بود. اسلام بدون جمهوریت میشود اسلام داعشی؛ اسلامی که مردم در آن هیچ نقشی ندارند!
اما اسلام با جمهوریت می شود همان حکوت حضرت علی (ع). اگر نحوه توزیع بیت المال بین اقشار مختلف مردم را در تاریخ حکومت حضرت علی (ع) مطالعه کنید به خوبی پی خواهید برد که نقش مردم در حکومت به چه معناست.
نقش مردم در نظام سیاسی صرفا رای دادن نیست! نقش مردم بسیار عمیق تر از رای دادن است. امام خمینی و مقام معظم رهبری تاکید بسیاری بر مردم دارند چون بدون مردم نه اسلام برقرار می شود نه عدالت! مردمند که برای عدالت قیام میکنند. این مردم هستند که عدالت را با تمام وجود درک میکنند. کاوش در نظرات رهبران انقلاب اسلامی نیز همین را یادآور میشود. بعنون مثال مردمی کردن اقتصاد که از اصول اساسی اقتصاد مقاومتی است در این راستا است.
نقش مردم در حدی است که امام خمینی دستور تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام را دادند، مجمع تشخیص مصلحتی که قرار است مردم را در اجرای طرح ها و برنامه ها در نظر بگیرد و اگر طرحی به مردم ضربه می زند و به دور از عدالت است را جلوی اجرای آن را بگیرد.
قومیت ها و فرهنگ های مردمان باید در طراحی و اجرای برنامه ها در نظر گرفته شوند. اسلام این حق را به کسی نداده است که به خاطر اجرای طرحی، نظام اجتماعی بین مردم را تخریب کند و زندگی مردم را مختل نماید.
سردار دلها حاج قاسم سلیمانی نیز بسیار به نقش مردم در کشور آگاه بود او استادی به تمام معنا در این مورد بود . این شهید عزیز؛این اسطوره بزرگ در مراسم یادواره ۸۰۰۰ شهید گیلان به این نکته اشاره کرده است ایشان بیان میدارند که: «امام خمینی کار بزرگی که انجام داد این بود: ممزوجیت دین، ملیت و قومیت در پیکره یک حکومت».
با این سخن سردار می شود دهها کتاب نوشت! در اداره جامعه ما هر طرح و برنامه ای لازم است از این موضوعات بهره ببرد: ملیت ،قومیت ها، خرده فرهنگ ها و اسلام؛ اگر در طرح ها و برنام های پیشرفت کشور یکی از این ها در نظر گرفته نشود آن برنامه به سرانجام نخواهد رسید. برنامه ای که برای استان کردستان تدوین می شود قطعا باید متفاوت از برنامه ای باشد که برای تبریز نوشته می شود چون فرهنگ ه
ا متفاوت است؛ ما نباید یک برنامه مشترک را برای همه فرهنگ ها تجویز کنیم! برنامه ها مبتنی بر دو چیز باید باشند:۱٫ اسلام؛ که مبتنی بر فطرت است و عدالت را می طلبد و ۲٫ خرده فرهنگ های مردمان مختلف.
(نکته: فرهنگ ها در اسلام محترمند و شایسته حفظ کرامت مگر آنکه منجر به دو چیز شوند: فساد و شرک. در غیر اینصورت بایست برای فرهنگ های مختلف ارزش قائل شد)
نقش مردم بسیار گسترده تر از این چیزی است که در اینجا بیان شد که در زمان های بعدی به آن نیز اشاره خواهد شد.
این برای ما مهم بود که کاندید محترم به میزان اهمیت جمهوریت واقف است یا نه و نقش مردم را چگونه تحلیل می کند.

شاخص و معیار نهم:
«میزان شجاعت وی در توصیف حق گرایانه اشخاص و جریان های حساس انقلاب(آقایان هاشمی رفسنجانی، خاتمی، احمدی نژاد، علی لاریجانی، صادق لاریجانی، رئیسی، میرحسین موسوی، حداد عادل، جریان اصولگرایی، جریان اصلاح طلبی و…)


شجاعت و جسارت دو مقوله بسیار مهمی هستند که لازمه نمایندگی مجلس است. نمایندگان محافظه کار به کار این برهه حساس انقلاب نمی آیند! همان چیزی که رهبر انقلاب در سخنرانی های اخیر خود به آن اشاره کرده اند: شجاعت
ما به کاندید مدنظر می گفتیم : «صدای شما را داریم ضبط میکنیم نام اشخاصی را که میگوییم شما بعنوان یک مکتب فکری در نظر بگیرید و نظرتان را درباره آن ها در چند جمله بیان کنید.»
بسیار سوال جالبی بود بسیار زیبا محافظه کاری یا شجاعت نامزدها را محک میزد برخی خیلی محتاطانه رفتار میکردند بعضی با شجاعت تمام آنچه را که حق بود بیان می داشتند.
مطمئنا افراد ترسو نخواهند توانست از حق من و شما دفاع کنند. شجاعت لازمه یک نماینده طراز انقلابی است. شجاعت در بیان حق ویژگی اصحاب عاشورایی امام حسین(ع) است.

شاخص و معیار دهم
« میزان شجاعت و صداقت وی در ارائه شفافیت مالی و کاری خود و اعضای خانواده،شفافیت میزان و منبع هزینه های انتخاباتی»


برای آنکه بتوان بعدها نظارت دقیق تری روی نماینده مجلس داشت ما از نامزدهای انتخاباتی خواستیم تا اعتقاد خود به شفافیت را تشریح کرده و شفافیت را در همان جلسه آغاز کنند؛
از آنان میخواستیم تا شفاف کنند که خودشان و خانواده آن ها چقدر مال و اموال دارند و به چه شغلی مشغولند؟
البته به آن ها یادآور میشدیم که این موارد صحت سنجی خواهند شد.
همچنین از آنان می خواستیم تا هزینه های انتخاباتی خود را شفاف کنند؛ اینکه چه مقدار است؟ و از کجا و توسط چه کسانی تامین شده است.
برخی شجاعانه اعلام میداشتند و بدون ترس بیان میکردند اما بعضی نه! رک و صریح میگفتند ترجیح میدهیم نگوییم!
مطمئنا کسی که تا این حد از پنهان کاری را دارد ما نمیتوانیم به او اعتماد کنیم و سکان نمایندگی مجلس را به او واگذار کینم!

شاخص و معیار یازدهم:
«داشتن تحصیلات عالیه دانشگاهی یا حوزوی مرتبط با مسئولیت نمایندگی مجلس»


تصمیم گیری و تصمیم سازی در مجلس شورای اسلامی نیازمند داشتن تفکر کلان و جهان بینی تمدنی است.
رشته های علوم انسانی و حوزوی مطابقت بیشتری با مسئولیت نمایندگی مجلس دارد. رشته های ریاضی و تجربی اعم از مهندس و پزشکی و… به دلیل خردنگری حاکم بر این رشته ها مانع ایجاد تفکر کلان و تمدنی در افراد شاغل در آن رشته می شود. به نظر میرسد که مدیریت و قانونگذاری بهتر است دست کسانی باشد که بینش کلان و تمدنی دارند و عمر خود را در این حیطه ها گذرانده و مطالعات چندیدن ساله در این زمینه داشته اند. البته در رشته های علوم انسانی هم تعدادی از رشته ها وجود دارند که همچون مهندسی و پزشکی نگاه خرد به مسائل دارند.
رشته تحصیلی و مقطع تحصیلی نامزدها مهم بود و آن را جزء شاخص های اصلی خود قرار دادیم.

0 دیگاه

ارسال دیگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای مورد نیاز علامتگذاری شده اند *

آخرین اخبار